۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

خانه دوست

خانه دوست 


من دلم مي‌خواهد
خانه‌اي داشته باشم پر دوست،
کنج هر ديوارش
دوست‌هايم بنشينند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
 
هر کسي مي‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفايم گردد
يک سبد بوي گل سرخ
به من هديه کند.
 
شرط وارد گشتن
شست و شوي دل‌هاست
شرط آن داشتن
   يک دل بي رنگ و رياست...
 
بر درش برگ گلي مي‌کوبم
روي آن با قلم سبز بهار
مي‌نويسم  اي يار
خانه‌ي ما اينجاست
 
تا که سهراب نپرسد ديگر
" خانه دوست کجاست؟  "
 
 
 
(( فريدون  مشيري ))






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر