۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

هلـــــــــوی گندیده

قسمتی از رمان هلوی گندیده
جنجالی ترین رمان سال

منظور از نوشتن اين كتاب هيچ قصدانتقام گرفتن ار شخص و افراد ديگري نيست،
فقط و فقط قصه زندگي دو ايراني است كه همه روزه اتفاق مي افتد به قلم آمده
كه همه بدانند چه مشكلاتي بين ما وجود دارد.
 نويسنده هيچ قصد توهيني به هيچ كدام از اقليتهاي قومي و مذهبي ندارد،
تمام برخوردها شخصي است. ما همه ايراني و از يك خاك و نژاديم، و همه باهم برابر و يكسان هستيم.
نوشتهاي اين كتاب صددرصد حقيقي و من در تمام نوشته ها و گفته هايم پاسخ گويم و براي همه سخنانم مدارك كافي دارم
.
مسعود ندوشنی
2009استکهلم  


من در زندگيم در ميوه ها فقط هلو را دوست دارم
هميشه هم هلو خورده ام
چه هلوهايي يكي از يكي خوشمزه تر وتازه تر
آدم وقتي يك جعبه هلو مي خورد و به خانه مي آورد كه بخورد لذت مي برد،
اصلا" نبايد ناراحت و دل گير شود،
اگر در آن جعبه يك هلوي خراب وگنديده پيدا كند
بلکه باید بدون هيچ ناراحتي آن هلوي گنديده را جدا كرد
و خيلي راحت به سطل زباله انداخت
وبعد يك هلوي تازه و رسيده را جدا كرده
اولين گازي كه به آن هلو مي زند و آب آن را كه از كنار لبش به بيرون سرازير شده
با زبان خود جذب كرده و به دهان باز مي گرداند و مزمزه كرده و آن را قورت مي دهد،
وای كه چه خوشمزه است وچه حالي دارد
اين كاري بود كه من كردم




۲ نظر:

  1. نویسنده این داستان= بی غیرت، لجن، خود کثافت
    من میدونستم مردهای لجن و پست و بی غیرت هم تو ایرانیا وجود دارن اما اینجوریشو باورم نمیشد

    پاسخحذف
  2. هنرپیشه ایروونی همینند چرا بدت آمده ساناز سماواتی قاچاقچی فاسد الان یک پسر شمالی عقب مونده گیر انداخته یه شوهر میلیون ها هست اااااا خودش گفته جهاد باعث سکته مغزی اون بابا شده خدا لعنت کنه علی اکبر میثمی ساناز سماوات که باعث سکته پدرش خودمونو کرونا بگیرید ایشالا

    پاسخحذف