۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

نحو و ساختار جملات




نحو و ساختار جمله

نحو به مطالعه روابط صوری میان علائم زبانی و یا به نظریه آن می پردازد. در نحو آرایش و روابط واژه ها ، عبارات ، جمله واره ها و جملات مورد بررسی قرار می گیرد.
نحو به منزله بخشی از دستور زبان به مطالعه الگوها و قواعدی می پردازد که براساس آنها با کنار هم گذاشتن واژه ها ، واحدهای کارکردی بزرگ تری مانند گروه ها و جملات تشکیل می شود.
واحد اساسی دستور که بنیان نظری دارد جمله است . جمله ساخت توانش محسوب می شود، درحالیکه پاره گفتار ساخت کنش است. پاره گفتار در زمان جاری است و به کنش وابسته است و نمونه ای از یک هستی تعمیم یافته و انتزاعی تر یعنی جمله است. جمله جوهری انتزاعی است که در زمان جاری نیست ولی بخشی از شبکه زبان به شمار می رودو به توانش وابسته است . جمله ای که در درون جمله دیگر درونه گیری شده باشد سازه یا جمله درونه ای و جمله ای را که در آن درونه گیری شده باشد ماتریس می نامند.
وقتی رسیدم ، او رفته بود.
وقتی رسیدم= درونه
جمله مرکب جمله ایست که شامل یک جمله واره مستقل و یک یا چند جمله واره وابسته یا جمله درونه باشد.
دستورنویسی
ارسطو اولین دستورنویس است که در قرن چهارم قبل از میلاد می زیسته است. افلاطون مقولات اسم و فعل را از یکدیگر تشخیص داد و سپس ارسطو جزء حرف را به آن افزودو بدین ترتیب واژه های زبان یونانی را به سه مقوله تقسیم نمود. با گذشت زمان، مقولات دیگری نیز به این طبقه بندی افزوده شد. این دستور مبنای آموزش زبان در مدارس غرب قرار گرفت و به تدریج تکامل یافت. از جمله دستورنویسان یونان داگلاسیوس تراکس است که در قرن دوم پیش از میلاد اولین دستور زبان یونانی را نوشت . وی جزو اصحاب رواقیون به شمار می رفت.
دستور زبان در دوران باستان برای مطالعۀ زبان رایج شاعران و نویسندگان به کار می رفت که متشکل از شش بخش است : 1- قرائت همران با تلفظ صحیح 2- توضیح اصطلاحات ادبی 3- روایت شرح و تفسیر و نیز شواهدی اسطوره ای 4 – دستیابی به ریشه شناسی 5 – استنباط ، تعبیر و تفسیر قیاسی 6 – نگرش انتقادی نسبت به اشعار.
با گذشت زمان رومیان از سنت دیرینۀ دستورنویسی یونانیان پیروی نموده و طبقات واژه های زبان لاتین را به هشت جزء ارتقاء دادند.
در قرن هفدهم مباحث فلسفی و زبان درهم آمیخت ، به نحوی که برخی از فلاسفه چگونگی منشأ و ماهیت زبان را به چالش طلبیدند. برخی از آنها زبان را بازتابی از اندیشۀ انسان می دانستند و مقولات دستوری زبان را پژواکی از ذهن و خرد بشر تلقی می کردند. این عده با طرح این استدلال که بنیان خرد بشر همگانی است ، شالودۀ مقولات زبان را نیز عقلانی و همگانی می پنداشتند. تأثیر این تفکر در بین دستورنوسان آن عصر منجر به تدوین دستورهایی موسوم به دستور عمومی شد که معروف ترین آن دستور پورت رویال به شمار می رود که در سال 1660 انتشار یافت. این دستور حاوی نظریه همگانی است که براساس مقولات زبان های یونانی ، لاتین و فرانسه تدوین شده است و به نوعی باب تفاوت میان روساخت و ژرف ساخت در آن گشوده شده است. دستور پورت رویال در صدد القای این نکته برآمد که ساخت زبان برآیند خرد بشر است.
دستور مونتاگیو که موسوم به دستور مقوله ای نیز می باشد از سوی فیلسوفی به نام مونتاگیو خلق شد . وی استاد فلسفه در دانشگاه کالیفرنیا بود و در سال 1971  درگذشت.  هدف مونتاگیو ارائۀ دستوری جهانی بود که به شبکه نحو و معناشناسی بپردازد و شرایط صدق جملات زبان را در کانون نظریۀ خود قرار دهد. مونتاگیو در پی ایجاد نظریه ای صوری برای زبان بود که مبتنی بر قواعد منطق و ریاضیات باشد.

دستورنویسی در ایران
در ایران زبان عربی که از پشتوانۀ مذهبی برخوردار است و یادگیری آن برای همه مسلمانان ضروری بوده است، برای صاحب نظران زبان فارسی به مثابه زبان لاتین برای دانشمندان اروپایی محسوب می شود.
از جمله سیبویه دانشمند ایرانی الاصل که در قرن دوم هجری شالودۀ صرف و نحو عربی را برای اولین بار در کتابی با عنوان «الکتاب» تدوین نمود.
جلال الدین همایی کتاب «المعجم فی معاییر اشعار العجم » را که مؤلف آن شمس قیس رازی و در سال 630 هجری نوشته شده است ، قدیمی ترین اثر فارسی می داند که حاوی برخی مطالب در باب تصریف و اشتقاق زبان فارسی است. اغلب علما ساخت زبان فارسی را از رهگذر مقولات زبان عربی فرامی گرفتند.
در اوایل قرن چهاردهم هجری قمری 1305 میرزا حسن محمد تقی صالقانی دستور زبان فارسی را به تقلید از کتب صرف و نحو عربی تدوین کرد. ولی عنوان آنرا « کتاب لسان العجم » گذاشت.
میرزا حبیب اصفهانی اولین دستورنویس زبان فارسی است که واژۀ دستور را برای عنوان کتاب قواعد زبان فارسی فارغ از قواعد زبان عربی اختیار نمود. وی دو اثر « دستور سخن» و « دبستان سخن » را تألیف نمود.
پس از وی می توان میرزا عبدالعظیم فریب را نام برد. وی عنوان کتاب خود را « دستور زبان فارسی: با اسلوب السنه مغرب زمین » نامید. قریب همانگونه که از عنوان اثرش استنباط می شود از اصول دستورنویسی غرب تقلید و اقتباس نمود.
پس از این کتاب « دستور پنج استاد» توسط پنج استاد ادب فارسی تدوین شد: قریب، بهار، فروزانفر، همایی و رشیدیاسمی . این کتاب سالهای متمادی در مدارس ایران تدریس می شد.
در سال 1351 خانلری کتابی با عنوان « دستور زبان فارسی» منتشر کرد که گرچه برخلاف روش اسلاف خود از تحلیل جمله شروع می شود ( نه واژه) ، اما همچنان در غالب سنتی به تحلیل عناصر زبان می پردازد .
محمدرضا باطنی 1348 « توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» را منتشر ساخت ، که کماکان اولین و بهترین دستور زبان فارسی در ایران به شمار می آید. زیرا بر مبنای یکی از نظریات زبانشناسی شکل گرفته است.برخی از عیوب دستور سنتی 
دستور سنتی تجویزی است و نه توصیفی و هدف آن تجویز است و بایدها و نبایدها را معیار قرار می دهد.
دستورنویسان سنتی معتقدند که دستور زبان جامع همواره معتبر است ، درحالیکه زبان دائماً در حال تغییر می باشد و از این رو قواعد آن تغییرپذیرند.
دستور سنتی نوشته ها را مبنا قرار می دهد و از میان مکتوب ها هنجار را انتخاب می کند و نه گفتار را.
دستور سازه ای
از دیدگاه ساخت گرایان منظور از نحو یا تحلیل جمله ، تجزیه جمله به سازه های پیاپی آنست تا عناصر زبانی کشف شود. برای یافتن سازه های پیاپی ، جمله ها ابتدا به دو قسمت و  هر قسمت باز به دوقسمت تقسیم می شود تا به کوچک ترین واحد یعنی تکواژ برسیم.
جملات دارای ساختار سلسله مراتبی هستند ، که می توان آنرا به صورت نمودار درختی نشان داد.


تعداد جمله های هر زبان نامحدود است.  سخنگویان زبان توانایی تولید تعداد نامحدودی از جمله های دستوری را دارند. پس آنان باید از اصولی برای تولید جمله آگاه باشند. این اصول را دستور زایا می نامند. زایایی زبان معلول توانش زبانی سخنگویان زبان است که هیچگاه بطور کامل در کنش زبانی منعکس نمیشود. زبانهای جهان از نظر ساختمان متفاوت هستند ، اما علیرغم اختلافشان دارای وجوه اشتراکی نیز هستند.
هر جمله نمایندۀ یک ساخت است.  جمله ها خود از واحدهای کوچکتری تشکیل شده اند. واحدهای زبانی از بزرگ به کوچک عبارتند از :
بند - گروه - واژه - تکواژ - واج
انواع بند = آزاد (پایه) ، وابسته (پیرو)
انواع گروه  = گروه اسمی ، گروه فعلی ، گروه حرف اضافه ای
هر گروه از یک هسته (اجباری) و تعدادی وابسته (اختیاری) تشکیل شده است. هستۀ گروه اسمی  اسم ، هستۀ گروه فعلی فعل  و هستۀ گروه حرف اضافه ای حرف اضافه می باشد.
انواع جمله = ساده ، مرکب
انواع جمله مرکب = همپایه ، ناهمپایه

همپایگی
در همپایگی  بندها هم ارزش هستند و هیچ یک وابسته به دیگری نیست. مثال :
- این کار احمقانه است ، جان خود را به خطر می اندازیم ، و بالاخره به جایی نمی رسیم.
رایج ترین انواع همپایه کردن با حرف ربط ( و) و یا واژه بست ( ُو) می باشد. همچنین حروف ربط (ولی ، اما ، یا)
- من رفتم مهمانی ولی برادرم در خانه ماند.  
رابطّۀ بندهای همپایه ممکن است علّی و یا توالی زمانی باشد.
- رفتم شنا و سرما خوردم.
- پنجره را باز کرد و گلها را آب داد.

ناهمپایگی
در تکرار ناهمپایه همۀ عناصر از نظر ساختمانی دارای ارزش مساوی نیستند و برخی تابع دیگری هستند. بند اصلی را پایه و بند تابع را پیرو می خوانند.
ازانواع بندهای پایه و پیرو می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:

بند پرسشی
- نمی فهمم چرا این را خریدی.


بند موصولی
- هرچقدر پول می خواهی  بهت می دهم.

بند موصولی محدود کننده
- کودکی که کلاه سرش بود ، بستنی می خورد.


بند موصولی غیر محدود کننده ( اطلاعات اضافی)
- دوستم که در خارج از ایران زندگی می کند ، دیروز رسید.

بند قیدی
- بعد از اینکه شام خوردی به من تلفن بزن.

بند شرطی
- اگر با هم کار کنیم زودتر تمام می شود.

ساختار درونی جمله
زبان فارسی زبانی ترتیب آزاد و ضمیرافتان است. صورت بی نشان جمله در زبان فارسی عبارتست از:
فاعل + مفعول + فعل
 و دیگر صورتها نشاندارند.
- علی ماشین را به دیوار کوبید.
- ماشین را علی به دیوار کوبید.
- کوبید علی ماشین را به دیوار.


 ساخت تأکیدی و برجسته سازی 
یکی از راههای تأکید در زبان فارسی تکرار کل یا قسمتی از جمله است.
- غذایش را نخورد که نخورد!
- از دستش عاجزم، عاجز!

 از مفعول نمای ( را) نیز برای برجسته سازی می توان استفاده کرد.
امشب را در منزل شما خواهم ماند.

- لازم به ذکر است که در زبان فارسی  در زمانهای قدیم از ( را) برای مفعول با واسطه هم استفاده می شده است.
نظامی عروضی - چهار مقاله (غزنویان)
- عشقی که سلطان یمین الدوله محمود را بر ایاز ترک بوده است، معروف است و مشهور.
- آداب مخلوق پرستی او را عظیم دست داده بوده است.

 مبتداسازی
یکی دیگر از راههای تأکید و برجسته سازی مبتداسازی است.
بر طبق اصل گیون 1995 اطلاعاتی که مهمتر باشند و ضرورت بیشتری داشته باشند ، تمایل دارند در جایگاه آغازین بیایند.
 مبتداسازی در زبان فارسی فرایند زایایی است،خصوصاً درگونۀ گفتاری.
- مهمانِ همسایه آمد.
- همسایه، مهمانش آمد.
گاهی عنصر مبتدا شده همراه ( را ) می آید.
- علی دایی گل زد.
- گل را علی دایی زد.
برجسته سازی مفعول با واسطه نیز در زبان فارسی همراه با مفعول نمای (را) می باشد.
 - با چاقو بازی نکن!
 - چاقو را، باهاش بازی نکن!  

اسنادی شدگی
 اسنادی شدگی یعنی حرکت عنصر مؤکد از جایگاه اصلی و بی نشان به آغاز جمله  با استفاده از فعل ربطی.
- در شیراز بود که همدیگر را دیدیم.

 اسنادی شدگی ضمیرگذار
عنصراسنادی شده با عبارتهایی نظیر (کسی که ، چیزی که ، جایی که...) به کار می رود.
- چیزی که من را ناراحت می کند، بی احترامی است.

قلب نحوی
فرایندی است که در نتیجۀ عملکرد آن توالی سازه های تشکیل دهندۀ جمله با حفظ نشانه های دستوری آن دگرگون می شود.
- مینا گلها را با تاکسی برای مادرش فرستاد.
- گلها را مینا با تاکسی برای مادرش فرستاد.
- با تاکسی مینا گلها را برای مادرش فرستاد.
- برای مادرش مینا گلها را با تاکسی فرستاد.

ساخت مجهول
وقتی گوینده بیانِ فاعل جمله را ضروری بداند، از ساخت معلوم استفاده می کند، ولی اگر آنرا حشو بداند  یا غیرضروری و بخواهد توجه شنونده را به بقیۀ جمله جلب کند ، از ساخت مجهول استفاده می کند.  
مفعول مستقیم در جملۀ معلوم ، بصورت فاعل جملۀ مجهول تجلی می کند.
- پلیس دزدها را دیروز دستگیر کرد.
- دزدها دیروز دستگیر شدند.


توالی دو منفی
در زبان فارسی توالی دو منفی در جمله صورت های متفاوت دارد :
اگر هر دو منفی بصورت فعل باشند ، معنای جمله مثبت می شود.
نگفتم نمی آیم.
- نمی خواستم چیزی نگم.
- نگو نمی خواهم!
اما اگر یکی فعل منفی و دیگری قید منفی باشد، معنای جمله همچنان منفی خواهد بود.
- من از صبح هیچی نخورده ام.


دستور زایشی  -گشتاری transformational generative grammar  


دستور زایا :
قواعد این دستور دارای خصوصیت مهم بازگردانی است . خصوصیت بازگردانی یعنی قابلیت استفاده بیش از یکبار در تولید یک ساختار .

دستور زایشی –  گشتاری
نوام چامسکی زبانشناسی که شهرتی عالم گیر دارد ، ریاضی دان و فیلسوف و اهل سیاست نیز می باشد  در سال 1957 کتابی منتشر کرد تحت عنوان ساخت های نحوی که تحولی در زبانشناسی بوجود آورد . این کتاب دستور گشتاری زایشی را به جهانیان معرفی می کند. این نظریه دارای دو جنبه گشتاری و زایشی زبان است و معتقد است که زبان زایا و خلاق است و ذهن کودک مانند لوح سفید نیست ، بلکه برنامه ریزی شده است و ساختاراولیه زبانی در ذهن کودکان وجود دارد که بصورت ژنتیکی و ذاتی می باشد. در نظریه  زایشی – گشتاری زبان زیر مجموعه روانشناسی است و مانند ریاضی با قواعد و عناصر محدود می توان بینهایت جمله ساخت .  ما از روی شم زبانی خود قادریم بفهمیم چه جمله ای نادرست و چه جمله ای نادرست است. چامسکی اینطور استدلال می کند که اگر قرار باشد دستور زبان بتواند بخوبی از عهده توصیف واقعیت های زبانی برآید و بتواند روابط بین جمله های زبان را توجیه کند ، باید برای هر جمله دو نوع ساخت قائل شد : ژرف ساخت  و روساخت
یکی از خصوصیات مهم زبان بشر خلاقیت یا همان زایشی بودن آن است، به نحوی که زبان های بشری دارای ویژگی های خاصی هستند و از این جهت انسان با بهره گیری از گنجینه قواعدی که در ذهن دارد، قادر است جملات بی شماری را  ادا کند و معنای جملاتی را که هرگز نشنیده درک کند.

ژرف ساخت و  روساخت
ژرف ساخت سطح زیرین جمله است که در آن عناصر اصلی جمله نشان داده می شود و در واقع تعیین کننده روابط معنایی و منطقی اجزای جمله است.  اما روساخت همان سطح رویی و عینی جمله است و الزاماً منطبق با ژرف ساخت نمی باشد.
ژرف ساخت جمله از راه تعداد محدودی قاعده به نام قواعد گشتاری به روساخت تبدیل میشود. قواعد گشتاری از راه حذف – تعویض – افزایش و جابجایی روابط ژرف ساختی را به روابط روساختی تبدیل می نماید . به هر یک از این تبدیل ها گشتار می گویند.



Sentence  ________Noun Phrase  +  Verb phrase


S  __________  NP +  VP



جمله ______________ گروه اسمی + گروه فعلی



هر گروه دارای یک هسته است. هسته گروه فعلی فعل است ، هسته گروه اسمی اسم است و هسته گروه حرف اضافی حرف اضافه است .

گشتار
گشتار نوعی مقولۀ دستوری است که نه فقط بر یک عنصر خاص بلکه بر کل جمله اثر می گذارد.

برخی گشتار ها عبارتند از :

گشتار حذف = یکی از دو شکل که مصداق یکسان دارند را حذف می کند.
من علی را دیدم.
علی را دیدم.

گشتار پیش آوری = بخشی از جمله را به ابتدای جمله می برد.
ایران دروازه یمن را سه بار باز کرد.
دروازه یمن را ایران سه بار باز کرد.

گشتار مبتدا سازی = مانند گشتار پیش آوری عمل می کند اما یک ضمیر هم افزوده می شود.
همه غذا را خوردم.
غذا را همه اش را خوردم.

گشتار دوگان سازی = در روساخت عمل می کند و یک جمله را به دو جمله پایه و پیرو تبدیل می کند.
برادر من اینجاست .
این برادر من است که اینجاست.

گشتار مجهول ساز=  این گشتار جمله معلوم را تبدیل به جمله مجهول می کند.
پلیس دزدان را دستگیر کرد.
دزدان توسط پلیس  دستگیر شدند.



ابهام و تفسیر
جملاتی که ابهام دارند دارای دو ژرف ساخت و یک روساخت هستند.
تفسیر برعکس ابهام است . جملاتی که دارای دو روساخت و یک  ژرف ساخت باشند تفسیر محسوب می شوند. در ابهام جمله بیش از یک معنی دارد اما در تفسیر دو یا چند جمله دارای معنی یکسان هستند.


به عقیده چامسکی دستور شامل به بخش است : نحوی – معنایی – واجی
بخش نحوی مجموعۀ نامحدودی ساخت تولید می کند که از رهگذر بخش های معنایی و واجی به معنا و آوا مربوط می شود. بخش نحوی در مرکز جای دارد و بخش های معنایی و واجی کاملاً تعبیری و تفسیری هستند.

 
نظریۀ کمینه گرایی

نظریه کمینه گرایی minimalism
این نظریه توسط چامسکی ارائه شد و گامی در جهت ساده سازی شکل دستور زبان به شمار می آید. مهم ترین هدف آن صرفه جویی در مراحل اشتقاق است. شکل دستور زبان در این نظریه در دو سطح بازنمایی واجی و منطقی می باشد.
 
هدف از این نظریه همانگونه که ذکر شد نوعی کمینه سازی سطوح ساختارها می باشد و اصل بر مبنای ضرورت ذهنی است. در این الگو تفاوتی میان ژرف ساخت و روساخت وجود ندارد. ژرف ساخت صرفاً نوعی بازنمایی مشخصه های واژگانی است و روساخت به صورت مرحله ی نقطه ی شروع گفتار است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر