۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

جامعه شناسی زبان




                                            زبانشناسی و جامعه

زبان وسیله ایست برای ارتباط میان انسانها. نوعی ارتباط  شفاهی بوسیلۀ نشانه های زبانی در هموهابیلیس ها در سه میلیون سال پیش وجود داشته است. اما سابقۀ زبان بشری به نیندرتال ها و هموساپینس ها در صدهزارسال پیش برمی گردد. همانطور که می دانیم بشر موجودیست اجتماعی .
شاخه ای از زبانشناسی که به جنبه های اجتماعی زبان می پردازد، جامعه شناسی زبان می نامند.
جامعه شناسی زبان یکی از حوزه های زبانشناسی نوین است که زبان را پدیده ای اجتماعی در نظر می گیرد و در بافت جامعه به مطالعه ی زبان می پردازد. از این رو جامعه شناسی زبان از ادغام زبانشناسی و جامعه شناسی پدید می آید.
از مهمترین موضوعات زبان در بافت اجتماعی عبارتند از: دوزبانگی ، برخورد زبانی ، زبان میانجی، برنامه ریزی زبانی ، زبان میانجی ، زبان معیار  ...


افسانۀ همگنی زبان
تمام مطالعات جامعه شناسی زبان در بافت اجتماعی صورت می گیرد. گروه جداشده برای مطالعه را جامعۀ زبانی می گویند. اعضای یک جامعۀ زبانی می توانند بوسیلۀ یک زبان مشترک با هم ارتباط برقرار کنند.
 به هر شکل قابل تمایز گفتار که گویشوران به کار می برند، گونۀ گفتار گفته می شود. مشخصه های متمایزکنندۀ یک گونۀ گفتاری می تواند واجی، صرفی، نحوی و یا معنایی باشد.

تنوع زبان ها را از نظر موقعیت اجتماعی  گویشهای اجتماعی (دیاستراتیا)   میگویند. گویش های اجتماعی به وضعیت اجتماعی - اقتصادی گویشوران مربوط می شود. گروه های مختلف زبانی از نظر سن -جنس، تحصیل، شغل، قوم، طبقۀ اجتماعی وجود دارد.
و همچنین یک زبان صورت های مختلف عامیانه - غیررسمی و رسمی دارد.

تنوع زبان ها را از نظر موقعیت جغرافیایی گویشهای محلی ( دیاتوپیا)  میگویند. یک زبان در مناطق مختلف جغرافیایی دارای لهجه ها و گویش های مختلف است.

تنوع زبان ها را از نظر موقعیت ارتباطی گویشهای کاربردی (دیافازیا)  میگویند. کاربرد زبان در موقعیت های مختلف ارتباطی متفاوت است.   زبان شعر و ادبیات - زبان علم - زبان روزنامه  - زبان سیاست - زبان تبلیغات  و ....

پارامتر چهارم براساس تنوع زبان ها از نظر کانال ارتباطی است، که به آن گویشهای ارتباطی  (دیامزیا)  میگویند.
بوسیلۀ کانال های مختلف زبانی می توان با دیگران به صورت های مختلف ارتباط برقرار کرد. گفتار - نوشتار - روزنامه - رادیو - تلویزیون -  تلفن - ایمیل - چت   .....

 
زبان مادری
زبان، بازتاب‌دهنده‌ی فرهنگ مردمی است که به آن زبان سخن می‌گویند، نماینده‌ی هویت آنهاست و دنیای آنها را تشریح می‌کند. زبان پدیده‌ای است که همچون موجودی جاندار با مردمی که به آن زبان سخن می‌گویند زندگی می‌کند، آنها را در بیان و درک دنیای‌شان یاری می‌دهد و حتی گاهی می‌میرد. در یک کلام، زبان هم با گویندگانش زنده است. در اینجاست که لفظ زبان مادری به ذهن خطور می‌کند؛ لفظی که شاید معنی و تعریف آن در لحظه‌ی نخست کاملا روشن به نظر بیاید، اما در نگاه دوم اینگونه نیست.
زبان مادری را گاهی نخستین زبانی به شمار می‌آورند که کودک یاد می‌گیرد. این تعریف مورد مناقشه است؛ کودکان مهاجر و کودکان قوم‌ها یا حتی مذاهبی که در اقلیت به دنیا می‌آیند، الزاما زبان مادرانشان را یاد نمی‌گیرند، یا به اندازه زبان کشور میزبان و قوم حاکم، به آن تسلط ندارند. به عبارتی، زبان مادری الزاما مهم‌ترین زبانی نیست که در زندگی یک فرد می‌ماند و نقش ایفا می‌کند. 
محمدرضا باطنی، یکی از زبان‌شناسان قدیمی و برجسته‌ی ایران، درباره تعریف زبان مادری می‌گوید: «زبان مادرى همانطور که از اسمش برمى‌آید، یعنى زبانى که کودک از مادر خودش براى اولین بار مى‌شنود و آن زبان را یاد مى‌گیرد. ولى این اصطلاح گاهى گمراه‌کننده است، چون زبان مادرى همیشه مهم‌ترین زبان در زندگی کودک نیست. از این رو امروزه زبان‌شناسان به جاى زبان مادرى اصطلاح زبان اول را بکار مى‌برند؛ مى‌گویند زبان اول. زبانى را که بعدا یاد مى‌گیرند مى‌گویند زبان دوم و به همین‌ترتیب.» 
در ایران قوم‌های گوناگونی زندگی می‌کنند که هر یک زبان و فرهنگ خاص خود را دارند. حق آموزش زبان مادری برای قوم‌های مختلف این کشور ظاهرا به رسمیت شناخته شده، اما این کار از حمایت کافی و موثر دولت برخوردار نیست. 
در اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، ضمن تاکید بر اینکه زبان و خط رسمی کشور فارسی است و کتاب‌های درسی باید به این زبان باشد، آمده است: «ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.» گرچه در بسیاری از استان‌ها رادیو و تلویزیون برنامه‌هایی نیز به زبان محلی پخش می‌کند، به آموزش این زبان‌ها در مدرسه توجه جدی نمی‌شود. 
محرومیت از تحصیل به زبان مادری بسیاری از کودکان ایران را به ویژه در دوران دبستان با مشکلات فراوانی روبرو می‌سازد. افزون بر این همان‌طور که کارشناسان یونسکو نیز می‌گویند، زبان‌های شفاهی بیش از زبان‌های مکتوب با خطر نابودی روبرو هستند.
زبان مادری و هویت رابطه‌ای تنگاتنگ دارند. پرسش اینجاست که آیا میزان احاطه به زبان نیز در تعیین آنکه فرد کدامیک از زبان‌ها را زبان مادری خود تلقی کند، تاثیرگذار است؟ 
به عقیده‌ی دکتر محمدرضا باطنی، نمی‌توان به این پرسش پاسخی کلی داد، بلکه باید به شکلی موردی به این مسئله نگریست. وی می‌گوید: «یک نفر ممکن است که آذرى باشد و از سن ۵ سالگى به تهران آمده باشد. و یک نفر ممکن است که در جستجوى کار در سن ۳۵ یا ۴۰ سالگى آمده باشد که زبان فارسى را شکسته بسته صحبت مى‌‌کند. ولى در عرق ملى و در عرق این که من ترک یا آذرى هستم، داستان فرق مى‌کند. ممکن است همان بچه‌اى که در سن ۵ سالگى آمده و الان فارسى را هم بى‌لهجه صحبت مى‌کند، بگوید که من ‌آذرى هستم و در انجمن آذرى‌هاى تهران هم شرکت داشته باشد.»

دوزبانگی
منظور از دو زبانگی توصیف موقعتی است که در آن فرد به دو یا چند زبان مختلف تکلم می کند. در برخی کشور ها مانند کانادا ، سوئیس ، آفریقای جنوبی ، مالزی ... به چند زبان تکلم می شود.
محمدرضا باطنی می‌گوید: «ما اشخاصی را داریم که دو زبانه‌ی کامل هستند. یعنی اگر بخواهند از دو زبان در دو حوزه‌ی متفاوت یا حوزه‌های متفاوت استفاده کنند، کاملا از عهده‌ی این کار برمی‌آیند. البته یک دو زبانه‌ی کامل به خودی خود نمی‌تواند یک دوزبانه‌ی کامل باشد، مگر اینکه شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن منطقه که در آن زندگی می‌کند نیز برای او مناسب باشد. ما دوزبانه‌هایی را داریم که دوزبانه‌های کامل و هم‌رتبه نیستند. یعنی یکی از زبان‌های آنها بر زبان دیگرشان غالب است که دلایل آن را باید در جامعه جستجو کرد.»
دکتر نرسیسیانس به مورد ارامنه در ایران اشاره می‌کند: «برای ارامنه زبان ارمنی زبان خانه است، زبانی است که یک کودک ارمنی با پدر و مادرش صحبت می‌کند و از آنجایی که ارامنه جمعیت نسبتا بسته‌ای هستند، از زبان ارمنی هم در مراوداتش با دوستانش یا در مدارس ارامنه استفاده می‌کند. این زبان ارمنی اما جایی برای ارتقاء، برای پرورش، برای توسعه بیشتر پیدا نمی‌کند، زبان ارمنی‌ای که به خانه محدود شود، نتیجتا حوزه‌ی پیشرفت ندارد. یعنی حوزه‌های متفاوتی ندارد که فرد در آن تمرین زبان ارمنی کند. حوزه‌های زندگی‌شان هم که بسته است و با جمعیتی بیشتر، مثلا فرض کنید با فارس‌زبان‌ها، تماس چندانی ندارند. پس فارسی را هم آنچنان که باید و شاید یاد نمی‌گیرند.»


گونۀ معیار
در جوامع امروزی گونه ای از زبان را برتر از بقیه گونه ها می خوانند و به آن گونۀ معیار می گویند. گونۀ معیار در رسانه ها ، مدارس ، نهادهای دولتی و حکومتی مورد استفاده قرار می گیرد. این گونۀ زبانی از دیگر گونه ها ثابت تر و در مقابل تغییرات مقاوم تر است. زبان فارسی دارای دو گونه ی زبان معیار گفتاری و زبان معیار نوشتاری است. زبان معیار در سبک گفتاری لهجه ی تهرانی است .



انواع سبک های گفتار ( رسمی - محاوره ای - عامیانه  - مبتذل)
انواع کاربردهای زبانی را در موقعیتهای مختلف اجتماعی سبک می نامند.
- دستمزد قابل توجه ای دریافت کرد.
- انعام خوبی گرفت.
جملۀ اول دارای سبک رسمی و جملۀ دوم سبک محاوره ای است. از سبک رسمی معمولاً در نوشتار ، گزارشها ، رسانه ها، سخنرانی ها و مناسبت های رسمی استفاده میشود. از سبک محاوره ای معمولاً در گفتگوهای غیررسمی و در نوشتار رومان ها استفاده میشود.
سبک عامیانه ، سبکی است مخصوص افراد کم سواد.  نسل جوان هم معمولاً از این سبک استقبال می کنند و البته والدین همیشه از این بابت شاکی اند. برخی واژه های عامیانه تا مدت ها رواج دارند اما اکثر آنها معمولاً پس از مدتی از رواج می افتند.
سه شدن - ضایع کردن- دو دره کردن - آنتن بودن - ترکاندن - سیریش بودن - دمش گرم - نوکرتم  ...
سبک مبتذل سبکی است که در آن از واژه هایی استفاده میشود که با اصول اخلاقی منافات دارد. این سبک معمولاً بصورت محتاطانه و خصوصی در میان برخی افراد استفاده می شود ، چراکه در بسیاری از مردم واکنشهای شدیدی را برمی انگیزد. اکثر واژه های این سبک مربوط به اعمال جسمی و جنسی هستند.

زبان ممنوع ( تابو)
واژۀ تابو در اصل مفهومی مذهبی داشته است ، اما اکنون بر منع  ذکر واژگان خاصی دلالت می کند. هرگاه گویشوران مجبور به استفاده از اینگونه واژگان باشند، آنرا بصورت غیرمستقیم و حسن تعبیرشده به کار می برند. بدین ترتیب واژۀ ممنوعه و حسن تعبیر دو روی یک سکه اند.
  
زبان صنفی ( جارگون)
گونه های گفتاری مربوط به مشاغل را گویش حرفه ای یا زبان صنفی می نامند. واژۀ جارگون از زبان فرانسه است و اولین بار در قرن سیزدهم در مطبوعات به معنای زبان نامفهوم به کار رفت و اکنون در زبان انگلیسی به معنای زبان تخصصی یک حوزه به کار می رود. اینگونه زبانها دارای واژگان ضروری و تخصصی شده ای هستند که اعضای یک گروه صنفی می توانند به مدد آنها با هم ارتباط برقرار کنند. پزشکان، مهندسان، هنرمندان... هر یک گروه هایی هستند که دارای واژگان تخصصی خود هستند.
زبان رایانه یک زبان جارگون است که اخیراً در زبان فارسی وارد شده و به آن غنا بخشیده است. اصطلاحات رایانه ای اکثراً به زبان انگلیسی  هستند.  بوت ، گیگ، بایت ، هک کردن ، فورمت کردن، رایت کردن، کات و پِیِست کردن  و ....

زبان رمزی ( آرگو)
اصطلاح آرگو از زبان فرانسه وام گرفته شده است. این اصطلاح اولین بار در قرن هفدهم برای زبان متکدیان ، دستفروشان، کولی ها و بزهکاران به کار میرفت. سپس دامنۀ آن وسعت گرفت و امروزه به هر زبان رمزی گفته می شود. هر گروه اجتماعی که اعضای آن تمایل به پنهان داشتن محتوای کلام خود داشته باشند از یک زبان رمزی استفاده می کنند. زبان زرگری نمونه ای از زبان رمزی است که بیشتر کاربردی تفننی دارد. 


زبان میانجی – بین المللی
در مفهوم عام به هر زبانی که بین متکلمان جوامع زبانی بعنوان زبان میانجی به کار رود، زبان میانجی یا بین المللی گفته می شود.  زبان آرامی در زمان باستان در سطح خاورمیانه  یک زبان بین المللی محسوب می شد. سپس جای خود را به زبان یونانی هلنی داد. زبان فرانسه از اوایل قرون وسطی تا فروپاشی امپراطوری ناپلئون بناپارت زبان بین المللی در سطح اروپا و افریقا محسوب می شد. از پایان جنگ جهانی دوم  استیلای زبان انگلیسی در زمینه ی سیاست و تچارت و علم روز به روز افزایش یافت و تا به امروز زبان بین المللی محسوب می شود.

 زبان میانجی - پیجین
برخی زبان های میانجی در مراودات روزمره ساخته می شوند.
در گذشته هنگامی که  بازرگانان رهسپار سرزمینهای جدید جهت داد و ستد میشدند، اغلب با زبانهای ناشناخته ای مواجه می شدند و نمی توانستند با مردم آن سرزمین ها ارتباط برقرار کنند. در این شرایط معمولاً سه حالت پیش می آمد یا زبان بومیان را فرامیگرفتند یا زبان خود را به بومیان یاد می دادند و یا برای ارتباط از یک زبان میانجی که ترکیبی از زبان خود و زبان بومیان بود استفاده می کردند. 
زبان میانجی اگر زبان یک ملت باشد به آن زبان پیجین می گویند. در بسیاری موارد واژگان زبانهای پیجین متأثر از زبان غالب و واج ها و نحو آن متأثر از زبان مغلوب است.
 
زبان کریول
 زبان پیجین وقتی بشکل زبان مادری درآید، زبان کریول نامیده میشود. اصطلاح کریول ابتدا برای نامیدن مردم اسپانیایی تبارساکن آمریکای جنوبی به کار میرفت. سپس اصطلاحی کلی تر برای نامیدن افراد دارای نژاد مختلط شد و بعدها برای نامیدن زبان  ترکیبی هائیتی و فرانسه به کار رفت. این زبان ترکیبی به تدریج تبدیل به زبان اول مردم هائیتی شد و سرانجام زبانشناسان این  اصطلاح را بعنوان هر زبان آمیختۀ مادری اطلاق کردند.  در کشور های آفریقایی زبان های کریول زیادی وجود دارد.    


زبان اسپرانتو

زبان اسپرانتو زبانی است ساختگی و ساده . واژگان ساختگی آن به طور گسترده برگرفته از زبان های رومیایی و ژرمنی است . اسپرانتو به معنای امیدوار توسط دکتر لازاروس لودویگ زامنهوف لهستانی در سال 1887 بر پایه ی دستوری ساخته شد. الفبای این زبان متشکل از 28 حرف است و خط با آوا در آن منطبق است . این زبان بعنوان یک زبان میانجی جهانی ساخته شد، ولی مورد استفاده قرار نگرفت.

زبان و جنسیت
گونۀ گفتاری زنان و مردان در یک جامعۀ زبانی متفاوت است. در برخی از جوامع حتی یک گونه از گفتار به جنسی خاص منحصر است و جنس مخالف مجاز به استفاده از آن نیست. این پدیده در برخی از جوامع سرخپوستی مشاهده شده است.
یکی دیگر از تفاوت های جنسیت، در بسامد نسبی استفادۀ زنان و مردان از عناصر واژگانی انعکاس می یابد. زنان در جامعۀ ایرانی از واژگان لطیف و اصوات تعجبی و قربون صدقه ای همچون ( ای خواهر، نه بابا ، آخی ، طفلکی ، عزیزم ، نازی ، بگِردم ، فدات شم ، قربانت ، تو رو خدا ؟ الهی ، .... )
همچنین زنان در مقایسه با مردان از اصطلاحات متنوع تری برای رنگها استفاده می کنند. ( آجری ، بهی ، پرتقالی ، خردلی ، کاهی ، فیروزه ای ...) گرچه قدرت ادراک رنگ در زنان بیشتر از مردان نمی باشد.
مردان هم در حوزه های فعالیتهای مردانه مانند حرفه های فنی و ورزش واژگان وسیعتری دارند.
یکی از تفاوت های دیگر میان زبان مردان و زنان استفادۀ بیشتر زنان از صورتهای مؤدبانه است.
البته باید متذکر شد که این زبان نیست که قائل به تبعیض جنسی است، بلکه نگرش گویندگان آن زبان است که چنین است.

برنامه ریزی زبان
برنامه ریزی زبان فرایندی سازمان یافته است که در آن فرد آگاهانه بر تکامل زبان خاصی تأثیر می گذارد. برنامه ریزی و ساخت واژگان جدید را فرهنگستان زبان در کشور ما انجام می دهد.
  
زبان و سیاست
ملل جهان از لحاظ وضعیت زبانی بسیار متنوعند. از یک سو کشورهایی همچون ایسلند و پرتغال وجود دارند تنها با یک زبان واحد و کشورهایی همچون آمریکا با یک زبان غالب و چندین زبان دیگر که در اقلیتند. سپس کشورهایی که دارای دو زبان اصلی هستند، مانند کانادا با دو زبان انگلیسی و فرانسه ، بلژیک با دو زبان فرانسه و فلاندری و فنلاند با دو زبان فنلاندی و سوئدی. از سوی دیگر کشورهایی هم مانند هند هستند با بیست و چهار زبان اصلی و صدها زبان فرعی.
 سیاست دولت ها در تعیین زبان رسمی کشور متفاوت است. معمولاً سیاست دولتها مبنی بر به رسمیت شناختن تنها یک زبان واحد برای اهداف اداری و آموزشی است. مثلاً  در مالزی زبان ملی زبان بهاسا مالایایی است که زبان مادری بزرگترین گروه قومی کشورست. با این حال اقلیت های بزرگی همچون چینی ، هندی و تامیلی در این کشور زندگی می کنند، اما زبانشان به رسمیت شناخته نمی شود. در سنگال بااینکه زبان مادری بیش از نود در صد مردم ولوف است ، اما زبان رسمی این کشور بعلت میراث سلطۀ استعماری فرانسه بر سنگال زبان فرانسه می باشد . 
در کشورآمریکا با اینکه زبان غالب و همچنین زبان ملی این کشور انگلیسی است، اقلیت های غیرانگلیسی زبان می توانند زبان خود را در مدارس فراگیرند.
تعداد محدودی از کشورها همچون کانادا و بلژیک از سیاست برابری کامل دو زبان پیروی می کنند. این سیاست در جهت زندگی مسالمت آمیز میان دو قوم  و تداوم وحدت سیاسی می باشد.  
سوئیس تنها کشوری است که سیاست برابری سه زبان (آلمانی ، فرانسه و ایتالیایی)  در آن اجرا می شود، که همگی از شأن یکسانی برخوردارند.
کشورهایی همچون اتحاد شوروی سابق ، هند و فیلیپین که در آنها به زبانهای متعددی تکلم می شود، سیاست زبان ملی - محلی وجود دارد.  به اینصورت که بزرگترین زبان ( مثلاً روسی ) بعنوان زبان ملی شناخته می شود، ولی در عین حال زبانهای محلی و قومی در مناطق جغرافیایی خاصی در آن کشور به رسمیت شناخته می شوند. (مانند ارمنی در ارمنستان، آذری در آذربایجان، اوکراینی در اوکراین، فارسی تاجیکی در تاجیکستان و ...)   
در ایران زبان ملی و رسمی کشور زبان فارسی است ، اما زبانها وگویش های محلی دیگری همچون کردی ، لری ، آذری، بلوچی ، گیلکی و... نیز وجود دارند که در رسانه های محلی هر منطقه به آن زبانها سخن گفته می شود.

۱ نظر:

  1. با توجه به روند افزایش دانش پژوهی در زنان تعداد کلمات تخصصی کاربردی در زنان نیز بیشتر است

    گویا اصلا نویسنده در دانشگاه حضوری نداشته ویا از مقالات جدید در مورد فاز سومجنبش فمینیسم غافل بوده است

    پاسخحذف