امروز شدیدا حوس کردم بنویسم . احساس می کنم نوشتن به من آرامش می دهد ، آرامشی که شدیدا بهش نیاز دارم .
یک فنجان قهوه ی خوش بوی ایتالیایی برای خودم درست می کنم و در بالکن می نشینم و از نسیم بهاری لذت می برم
در حالیکه جانان سگ باوفایم کنار من خوابیده و البته شش دنگ حواسش به منست .
لپ تاپ را باز می کنم و شروع به نوشتن اما واؤه ها ی مناسب را نمی یابم ، اصلا نمی دونم راجع به چی بنویسم
راچع به دوران مجردی و آزادی ها و خوشی هایش یا دوران متاهلی و دغدغه هایش ؟ زمانی که مجردی فکر می کنی چیزی در زندگیت کم داری ، یک شریک ، یک هم صحبت ، یکی که بتونی در زندگی بهش تکیه کنی . و راه پر پیچ و خم زندگی را با کمک او طی کنی . اما آیا همیشه می شه نیمه ی گمشده ی خود را بیابی ؟ آیا او کسی است که تو را جامی باشد یا اینکه در نیمه ی راه تنهایت خواهد گذاشت کسی نمی داند !
یک مرد ایده ال کسی نیست که بیشترین ثروت و جذابیت را داشته باشد ، بلکه کسی است که بداند که چگونه لبخند بر لبانت بنشاند ، دلت را شاد کند و چگونه هر روز تا آخر عمر حامی و مراقبت باشد .
اما چرا برخی مردان با همسرشان غد و یک دنده و لجباز هستند ؟ آیا فکر می کنند اگر حرف همسرشون رو گوش کنند از شخصیتشون کم می شه ؟
چرا مردان دوست ندارند پس از انجام کاری خطا از هکسرشان عذرخواهی کنند ؟ درحالیکه می دانیم
برای کنترل زندگی مشترک باید به تفاوت های میان زن و مرد آگاه بود
برای مثال،مردان دوست ندارند وقتی در حال صحبت با تلفن هستند کسی با آن ها حرف بزند.زنان از این رفتار مردان ناراحت می شوند و حتی از این که جوابشان را در این حالت نمی دهند،تعجب می کنند.
آن ها دلیل عصبانیت شوهرشان را درک نمی کنند،چون خودشان این توانایی را دارند که در آن واحد دو یا چند کار را با هم انجام دهند.
نیروی درونی یک مرد در هنگام انجام یک کار او فقط به تمرکز می اندیشد و وقتی هم که حرفش را قطع کنند این تمرکز به هم می خورد.اما یک زن می توانند در حالی که مشغول صحبت کردن با تلفن است،غذا را از روی اجاق بردارد،پوشک بچه را هم عوض کند،با شوهرش حرف بزند و حرف های او را بفهمد.
یک زن باید بداند که وقتی شوهرش مشغول کار مهمی است و حواس خود را روی آن متمرکز کرده است،نباید مزاحم او شود،اگر هم کاری ضروروی با او دارد باید به طریقی توجه شوهرش را جلب کند که او ناراحت نشود.
در این صورت او کارش را قطع کرده و به او توجه می کند.مثلا با گفتن جمله ی «می دانم کار داری،فقط چند لحظه گوش کن!» یا بپرسد «چه وقت می توانم با تو صحبت کنم.»
خواسته ی زن ها خواسته ی مرد ها (جان گرِی)
ما با یک سرنوشت خاصی پا به این دنیا می گذاریم و زیاد هم در تغییر سرنوشتمان دخیل نیستیم
نمی توان هیچگاه از سرنوشت فرار کرد
این زندگی یک آینه ست آینه ای از شخصیت ماست که به خودمان برمی گردد
آینه ی تمام و کمال از عدالت
عدالت بی چون و چرا یی که نفس گیر است چون ذره ای بی جزا نمی ماند
و قابل بخشش نیست
آرزوها و خواسته های دل همیشه دیر یا زود براورده می شود
زندگی موسیقی خاطره هاست
می خنداند ، می گریاندت ،
و گاه تو را از تمام آرزوها می رهاند
نت زندگی را انتخاب کن
و یادت باشد انکه روبرویت می گرید و پشتت می خندد به درد زندگی عشق و اعتماد و احساست نمی خورد
یک فنجان قهوه ی خوش بوی ایتالیایی برای خودم درست می کنم و در بالکن می نشینم و از نسیم بهاری لذت می برم
در حالیکه جانان سگ باوفایم کنار من خوابیده و البته شش دنگ حواسش به منست .
لپ تاپ را باز می کنم و شروع به نوشتن اما واؤه ها ی مناسب را نمی یابم ، اصلا نمی دونم راجع به چی بنویسم
راچع به دوران مجردی و آزادی ها و خوشی هایش یا دوران متاهلی و دغدغه هایش ؟ زمانی که مجردی فکر می کنی چیزی در زندگیت کم داری ، یک شریک ، یک هم صحبت ، یکی که بتونی در زندگی بهش تکیه کنی . و راه پر پیچ و خم زندگی را با کمک او طی کنی . اما آیا همیشه می شه نیمه ی گمشده ی خود را بیابی ؟ آیا او کسی است که تو را جامی باشد یا اینکه در نیمه ی راه تنهایت خواهد گذاشت کسی نمی داند !
یک مرد ایده ال کسی نیست که بیشترین ثروت و جذابیت را داشته باشد ، بلکه کسی است که بداند که چگونه لبخند بر لبانت بنشاند ، دلت را شاد کند و چگونه هر روز تا آخر عمر حامی و مراقبت باشد .
اما چرا برخی مردان با همسرشان غد و یک دنده و لجباز هستند ؟ آیا فکر می کنند اگر حرف همسرشون رو گوش کنند از شخصیتشون کم می شه ؟
چرا مردان دوست ندارند پس از انجام کاری خطا از هکسرشان عذرخواهی کنند ؟ درحالیکه می دانیم
زنان بعد از شنیدن عذرخواهی سریعتر آرام میشوند ، در حالی که مردان برعکس زنان بیشتر برآشفته میشوند.
سخت است همزیستی دايم با کسی که دغدغه هایت را نمی فهمد
سخت است همزیستی دايم با کسی که به تو اهمیت نمی دهد
سخت است همزیستی دايم با کسی که به تو احترام نمی گذارد
سخت است همزیستی دایم با کسی که تو را درک نمی کند
برای کنترل زندگی مشترک باید به تفاوت های میان زن و مرد آگاه بود
برای مثال،مردان دوست ندارند وقتی در حال صحبت با تلفن هستند کسی با آن ها حرف بزند.زنان از این رفتار مردان ناراحت می شوند و حتی از این که جوابشان را در این حالت نمی دهند،تعجب می کنند.
آن ها دلیل عصبانیت شوهرشان را درک نمی کنند،چون خودشان این توانایی را دارند که در آن واحد دو یا چند کار را با هم انجام دهند.
نیروی درونی یک مرد در هنگام انجام یک کار او فقط به تمرکز می اندیشد و وقتی هم که حرفش را قطع کنند این تمرکز به هم می خورد.اما یک زن می توانند در حالی که مشغول صحبت کردن با تلفن است،غذا را از روی اجاق بردارد،پوشک بچه را هم عوض کند،با شوهرش حرف بزند و حرف های او را بفهمد.
یک زن باید بداند که وقتی شوهرش مشغول کار مهمی است و حواس خود را روی آن متمرکز کرده است،نباید مزاحم او شود،اگر هم کاری ضروروی با او دارد باید به طریقی توجه شوهرش را جلب کند که او ناراحت نشود.
در این صورت او کارش را قطع کرده و به او توجه می کند.مثلا با گفتن جمله ی «می دانم کار داری،فقط چند لحظه گوش کن!» یا بپرسد «چه وقت می توانم با تو صحبت کنم.»
خواسته ی زن ها خواسته ی مرد ها (جان گرِی)
نمی توان هیچگاه از سرنوشت فرار کرد
این زندگی یک آینه ست آینه ای از شخصیت ماست که به خودمان برمی گردد
آینه ی تمام و کمال از عدالت
عدالت بی چون و چرا یی که نفس گیر است چون ذره ای بی جزا نمی ماند
و قابل بخشش نیست
آرزوها و خواسته های دل همیشه دیر یا زود براورده می شود
زندگی موسیقی خاطره هاست
می خنداند ، می گریاندت ،
و گاه تو را از تمام آرزوها می رهاند
نت زندگی را انتخاب کن
و یادت باشد انکه روبرویت می گرید و پشتت می خندد به درد زندگی عشق و اعتماد و احساست نمی خورد